با بررسی پراکندگی جغرافيايی بيماری تب برفکی در جهان در می يابيم که 75% نقاط دنيا آلوده به اين بيماری بوده و تهديدی برای کشورهای پاک هستند. بيماري تب برفكي در آفريقا، آسياي جنوب شرقي، آسياي مركزي، هند و مناطق وسيعي از آمريكاي جنوبي رخ ميدهد. از علايم بارز اين بيماري تب و ضعف عمومي، تاول و وزيكول روي زبان، لثهها، محوطه دهاني، نوك پستانها، و نيز زخم و تاول در تاج سم و بين دو سم مي باشد. ميزان مرگ و مير بجز در حيوانات جوان بسيار كم است. در ميان نشخواركنندگان اهلي در درجه اول گاو و سپس گوسفند و بز نسبت به اين بيماري حساس هستند. نخستين بار اين بيماري توسط يك كشيش ايتاليايي در سال 1514 ميلادي توصيف و عفوني بودن آن درسال 1764 ثابت شد. در سال 1800 نام تب برفكي براي اين بيماري انتخاب شده و از سال 1921 تا 1957 تيپهاي مختلف ويروس عامل آن شناسايي شدند.
ويروس تب برفكي (FMDV) داراي هفت سروتيپ شامل C، O، A، Asia1، SAT3، SAT2، SAT1 و 85 تحت تيپ است. بيماري تب برفكي در ايران در سال 1330 شمسي گزارش شد و تيپهاي مختلف ويروس توسط آزمايشگاه ملی تب برفکی موسسه رازی تشخيص داده شدهاند. تيپهاي مختلف ويروسي تب برفكي بهطور يكسان پراكنده نشدهاند. مناطقي در جهان هستند كه عاري از بيماري بوده و در مناطقي اين بيماري از ديرباز وجود داشته و هم اكنون نيز اندميك است. تيپ هاي SAT محدود به نواحي نيمه بياباني افريقا مي باشند و تيپ هاي A و O كه پراكندگي بيشتري دارند بيشتر در مناطق آفريقا، آسياي جنوبي، خاور دور، آمريكای جنوبي و اروپا شناسايي شدهاند. تيپ C بيشتر در هند ديده شده وتيپ Asia بطور معمول در جنوب آسيا در گردش است، اگرچه تيپ هايSAT3 ، SAT2، و C هيچگاه در ايران شناسايی نشدهاند. توزيع جغرافيايي تيپ هاي ويروس در برخي مناطق محدودتر است. متداولترين تيپ در گردش ايران و خاورميانه، O است و بهصورت اندميك وجود دارد. در سال 2001 تيپ جديد O كه سويه Pan-Asia O نامگذاري شد براي اولين بار در همهگيري درشمال هند جدا شد، سپس با تجارت گوسفند و بز وارد عربستان شده و دو سال بعد در ايران، عراق، سوريه و لبنان همهگيري ايجاد نمود. پس از آن به تركيه، يونان و بلغارستان رسيد و همه گيري پرخسارتي را در انگلستان ايجاد كرد. تِيپ A از ويروسهاي در گردش مهم در ايران و منطقه خاورميانه است كه در اثر تغيير مكرر ژنتيكي مشكلات و خساراتي را به بار آورده است. اخيرا تيپ SAT2 به عربستان سعودي و كويت راه يافت اما به سرعت ريشه كن گرديد. تحت تيپهاي متعددي كه در هر يك از اين سروتيپ ها ديده ميشود از نظر ايمونولوژي و سرولوژي با هم تفاوت دارند بهطوري كه ايمني بر عليه يك سروتيپ قادر نيست عليه عفونت با ديگر سروتيپها يا تحت تيپ ها نقش محافظتي كامل داشته باشد. تعيين توالي نوكلئوتيدي قسمت ايمونوژن ويروس نشان داده كه سروتيپهاي FMDV از 30% تا 50% با يكديگر اختلاف دارند. توپوتيپ دودمانهاي تكامل ژنتيكي و جغرافيايي در يك سروتيپ هستند و براساس اين تغيير توالي نوكلئوتيدي تيپ O به هشت، تيپ A به چهار، تيپ C به شش و Asia به يك توپوتيپ تقسيم شدهاند.
اپيدميولوژي بيماري تب برفكي در ايران
بيشترين موارد شيوع بيماری تب برفکی در ده سال گذشته از استانهای غربی کشور مانند اردبيل، آذربايجان غربی، آذربايجان شرقی، زنجان، همدان، کردستان و استانهای مرکزی مانند قم، مرکزی، و قزوين بوده است. در استانهای ديگر که تراکم دام کم بوده و انتقال کمتر صورت می گيرد ميزان شيوع بيماری کمتر است. شيوع بيماری در پرواربنديها و دامداريهای سنتی بسيار بيشتر از دامداری های شيری و صنعتی است که اين امر با توجه به تردد مداوم دام در پرواربندی ها و نيز عدم توجه کافی به مسائل بهداشتی مورد تاکيد می باشد. از نظر فصلي بيماری 29درصد در بهار، 14 درصد در تابستان ، 43 درصد در پائيز و 14درصد در زمستان شيوع دارد. در اواسط فصل زمستان که بيشترين زايش گوسفندی انجام می گيرد، بره ها در بهار به سنی می رسند که بيشترين حساسيت را نسبت به بيماري تب برفکی دارند. در اين زمان ايمنی مادری وجود نداشته و از طرف ديگر جمعيت بيشتري از گله ها با توجه به زندگي عشايری و کوچ نشينی در حال تردد هستند. خطر انتشار بيماری بدين صورت بسيار محتمل است.
سبب شناسی
عامل مولد بيماري تب برفكي يك آفتوويروس از خانواد پيكورناويريده است. اعضاي اين خانواده در زمره كوچكترين ويروسهاي شناخته شده حاوي RNA قرار ميگيرند و يكي از بزرگترين و مهمترين خانوادههاي ويروسي را از نظر وجود عوامل بيماريزاي انسانی و دامي تشكيل ميدهند. ويروس تب برفكي (FMDV) كروي با تقارن بيستوجهي و قطر 30-25 نانومتر، داراي RNA با قطبيت مثبت و تك رشتهاي شامل حدود 8450 باز و وزني درحدود 106× 8 دالتون مي باشد. اين ويروس فاقد پوشش ليپوپروتئيني است. در كپسيد FMDV چهار پروتئين وجود دارد VP3، VP2، Vp1و VP4 كه در اين ميان VP1 بيشترين نقش را در ايمني زايی دارد و در سطح ويروس بيان ميشود. اين ويروس در بافتهاي نرم، و در فرآوردههاي دامي، مايعات و ترشحات بدن ماندگاري زيادي دارد. در برابر عوامل ضدعفوني كننده معمولي مانند كلروفرم و اتر مقاوم بوده و نسبت به pH اسيدي و قليايي شديد حساس است.
راه انتقال
حيوانات آلوده منبع اصلي FMDV هستند و دام هاي حساس ممكن است به شكل مستقيم از راه زخمها و يا خراش و آسيب ديدگي در غشا مخاطي يا پوست، و غيرمستقيم توسط دام هاي بيمار و ياتوسط ذرات ويروس عفوني در محيط آلوده شوند. راههاي انتقال بيماري به عوامل متعددي از قبيل گونه حيواني، تراكم حيوانات، وضعيت مديريت، تغذيه، سطح ايمني گله حساس، شرايط جغرافيايي مساعد، احتمال تماس بين گونههاي اهلي و وحشي حساس به بيماري بستگي دارد. عمده ترين راه انتشار بيماري، جابجايي حيوانات آلوده است.
انتقال از راه گوارشي در كشورهاي پاك اهميت بيشتري دارد. شير و اسپرم حيوانات آلوده ديگر راههاي انتقال ويروس هستند حتي چهار روز پيش از بروز نشانههاي باليني ممكن است شير و مني اين حيوانات حاوي ويروس باشند. احتمال انتقال FMDV در دوران ويرمي در بالاترين ميزان خود است.
پاتوژنز بيماري تب برفكي
دوره نهفتگي بيماري بين 2 الي 14 روز متغير است و به ميزان ذره عفوني، راه انتقال، گونه حيواني حساس و نوع پرورش بستگي دارد. زماني كه ويروس از راه تنفس وارد مي شود، اولين منطقه تكثير ويروس در ناحيه حلق (ناحيه پشتي كام نرم و ناحيه سقفي حلق- لوزهها) است و پس از مدتي درمايعات حلق پخش ميشوند. سپس ويروس به عقدهها وعروق لنفاوي و خون وارد ميشود. در اين هنگام هنوز تب و علايم باليني وجود ندارد در واقع پس از عفونت عقدههاي لنفي، ويروس در مايعات مختلف از جمله خون وارد مي شود و همزمان تب دربدن ظاهر مي شود. پس از آن ويروس به مناطق ديگر مانند اپيتليوم زبان، دهان، پوست، لثهها، بين سمها و نوك پستان ميرود و تاولها را ميتوان در اپيتليوم زبان و بين سمها، نوك پستان و لثهها و محوطه دهاني ديد. همزمان با ظهور تاولها، ترشحات بزاق و بيني زياد شده كه يك واكنش التيام بخش از طرف بدن براي كاهش درد در منطقه دهاني است. مايعات جمع شده در زير تاولها پر از ويروس عفوني است. با گذشت زمان تاولها پاره شده و سبب افزايش درد حيوان مي گردد. با پاره شدن تاولها درجه حرارت بدن حيوان كاهش يافته و به حالت طبيعي بر میگردد و ميزان عيار ويروسي در بافتها و مايعات بدن كم ميشود. اين مراحل تا بهبودي كامل 3-2 هفته بطول مي انجامد. با وجود بهبودي كامل استقرار ويروس در ناحيه حلق ادامه مييابد و با تكثير آهسته اين حيوانات بهصورت حاملين ويروس بيماري باقي ميمانند.
نشانههاي باليني
علايم بيماري بسته به نوع حيوان از شدت و حدت متفاوت برخوردار است. شديدترين نشانههاي باليني در گاو ديده ميشود. بروز تب اولين نشانه باليني است و هم زمان ترشح بزاق زياد شده و بهصورت رشتهاي طويل و لزج ازدهان خارج ميشود. حيوان لب ها را بهطور مشخص حركت مي دهد و با احتياط غذا ميخورد. تاولها به قطر 2-1 سانتي متر در مخاط دهان، روي زبان، لثهها، نوك پستان، بين سم و تاج سم ديده مي شوند كه پس از 24 ساعت پاره شده و ممكن است سبب استوماتيت دردناك شوند. پاره شدن تاولها در سم و ايجاد زخم باعث لنگش شديد دام مي شود كه گاه قادر به ايستادن نيست. در صورتيكه تاولها در مجراي خروجي پستان ايجاد شود تورم پستان را به همراه خواهد داشت. در صورت عدم رسيدگي به زخمها ممكن است حيوان دچار عفونت ثانويه گردد. با پديدار شدن اين عفونت بهويژه در اندامهاي حركتي، حيوان را بايد روانه كشتارگاه كرد. سقط و نازايي از عوارض ديگر بيماري در گاو است. لاغري سريع و كم شدن مقدار شير در مرحله حاد بيماري ايجاد ميشود. دوران نقاهت تا شش ماه طول مي كشد. در گوسفند و بز علايم بيماري تب برفكي خفيف بوده و مهمترين آن لنگش است. اين حيوانات به فرمهاي حاد بيماري مبتلا نميشوند.
حاملين ويروس تب برفكي
پيامد بروز مرحله حاد بيماري، برخي از حيوانات بدون علايم باليني و به مدت طولاني حامل ويروس تب برفكي باقي ميمانند. ممكن است حيوانات واكسينه عليه تب برفكي نيز در مواجهه با ويروس عفوني به شكل حامل درآيند. دو مكانيسم احتمالی براي حامل شدن حيوان و باقي ماندن ويروس زنده در منطقه حلقي حيوان تعريف شده است. يكي اين كه ويروس سبب آلوده شدن ماكروفاژها شده و از اين طريق از دسترسي سيستم ايمني فرار ميكند، و دوم القا پاسخ ميزبان براي ايجاد وضعيت مناسب داخل سلول براي ماندگاري طولاني ويروس. دامي حامل است كه 28 روز پس از عفونت ويروس زنده از آن جدا شود. گاو ميتواند تا سه سال و نيم حامل ويروس زنده تب برفكي باشد. اين موضوع در گوسفند و بز نيز تا اندازهاي صدق ميكند اما در خوك احتمال حامل شدن وجود ندارد زيرا بخش پشتي كام نرم خوك نسبت به گاو كوچكتر است. شواهدي دال بر انتقال ويروس از طريق گاو و يا گوسفند حامل وجود دارد. مسئله مهم تغييرات ژنتيكي و ايجاد جهش در FMDV به دليل ماندگاري طولاني در بدن دام است كه امكان ايجاد يك واريته جديد از ويروس را فراهم ميكند.
روش تشخيص
با توجه به طبيعت فوق العاده مسري FMDV و نيز اهميت اقتصادي تب برفكي، تشخيص دقيق و سريع آزمايشگاهي و نيز تعيين سروتيپ ويروس از اهيمت خاصي برخوردار است. بهترين بافت براي تشخيص اپيتليوم زبان است كه در محيط حاوي فسفات گليسيرينه 04/0 مولار با pH 2/7 الی 6/7 به آزمايشگاه ارسال ميشود. تشخيص در دو مرحله شامل جداسازي ويروس با تلقيح نمونه به سلول هاي BHK21 و يا تزريق به موش شيرخوار، و تعيين تيپ و تحت تيپ به روشهاي سرولوژي و مولکولی انجام ميشود.
کنترل و پیشگیری
ويروس تب برفكي توانايي تحريك سامانه ايمنی هومورال هم در حيوان آلوده و هم در حيوان واكسينه را دارد. اين پاسخ ايمني مستقيما عليه اپي توپهايي است كه ساختمان سه پروتئين خارجي ويروس VP3، VP2، VP1 را تشکيل میدهند. درگاو IgG1 غالبترين ايمونو گلبولين ترشحي در پاسخ به FMDV است. آنتي بادي از طريق آغوز به گوساله منتقل ميشود كه تا شش هفته حالت محافظت كننده دارد. در تحقيقي که توسط نگارنده و همکاران انجام شده ميزان ماندگاری آنتی بادی مادری در بدن گوساله تا 5 ماه هم قابل رد يابی است اما به طور متوسط بين 2 تا 3 ماه میباشد. در پيشگيري از اين بيماري سه اصل اساسي شامل پيشگيري از ورود ويروس به بدن، پيشگيري از وقوع عفونت در گله، پيشگيري از انتشار ويروس توسط حيوانات آلوده مطرح هستند. چندين عامل عمده پيشگيري و كنترل بيماري تب برفكي را مشكل ساخته است كه عبارتند از: تنوع حيوانات حساس (ميزبانهاي حساس)، قابليت سرايت زياد و سريع، تنوع سويههاي آنتيژني (تغييرات زياد آنتيژن ويروس)، ايمني كوتاه مدت ناشي از واكسيناسيون، و وجود حيوانات حامل ويروس. بهطور كلي بسته به شرايط منطقهاي دو روش براي پيشگيري و كنترل اين بيماري اجرا مي شود:
كشتار و قرنطينه
اجراي اين روش تنها در كشورهايي با موفقيت همراه است كه مرزهاي غيرقابل نفوذ جغرافيايي مانند دريا و رشته كوه دارند. امروزه در قاره اروپا بهطور يكپارچه از اين روش استفاده ميشود. زماني كه اين روش انتخاب مي شود شرايط و قوانين قرنطينه بايد بسيار شديد و دقيق رعايت شوند. گوسفندان، خوك ها و حتي سگ و گربه شامل اين قرنطينه ميشوند. رفت و آمدها انسانها نيز محدود ميشود و تنها با مجوزهاي خاصي پس از ضدعفوني وسايل اجازه عبور داده مي شود. حيواناتي كه آلوده شدهاند و حيوانات حساس در تماس با آنها در اولين فرصت ممكن كشتار ميشوند. ساختمانها و كليه وسايل نيز بهطور كامل ضدعفوني ميشوند.
واكسيناسيون و قرنطينه
اين روش در برخي كشورها بهطور موفقيتآميزي اجرا ميشود و در ساير كشورها كه شاهد اپيدميهاي تب برفكي هستند نيز توانسته است از ميزان نسبي خسارات و تلفات بكاهد. واكسنهايي كه در اين روش تجويز ميشوند از نوع كشته (غيرفعال) و بيشتر از نوع دو يا سه ظرفيتي (حاوي دو يا سه ويروس از تيپ هاي مختلف) هستند. نوع سويههاي به كار رفته در واكسن بايد متناسب با سويههاي شايع در منطقه باشدكه بسته به استراتژي كشور، ساليانه و يا به هنگام شيوع بيماري در همان ناحيه مورد استفاده قرار ميگيرد. در زمان واكسيناسيون از سياستهاي قرنطينهاي نبايد غفلت كرد و تا حد امكان از حركت دامها و انسانها در نقاط قرنطينه جلوگيري شود. بر اساس مختصات جغرافيايي و شرايط اقتصادي- اجتماعي و نوع حضور بيماري در منطقه، استراتژي كنترل تغيير ميكند. مناطق اپيدميولوژيك كشورهاي جهان به چهار گروه تقسيم مي شوند.
1) ناحيه پاك بدون واكسيناسيون: در مناطقي كه برنامه واكسيناسيون بطور كامل و دقيق اجرا ميشود در صورتي كه حداقل به مدت دو سال موردي از بيماري تب برفكي گزارش نشود ناحيه پاك محسوب ميشود. در صورت وقوع بيماري سياست مبارزه، فقط كشتار و قرنطينه است و واكسيناسيون انجام نمي شود. هدف اصلي در اين كشورها متوقف كردن واكسيناسيون است و در حال حاضر كشورهاي جامعه اروپا آمريكاي شمالي و استراليا در اين دسته قرار دارند.
2) ناحيه پاك با واكسيناسيون: اين دسته مناطق پاكي هستند كه برنامه واكسيانسيون به طور دقيق و كامل اجرا مي شود. مقررات ورود حيوانات و فرآوردههاي دامي و غذايي مشابه كشورهاي مناطق پاك است.
3) مناطق پاكي كه واكسيانسيون را فقط درموارد همهگيري انجام ميدهند: اين گروه در حد فاصل دو گروه قبلي قرار دارند و در صورت بروز بيماري، حذف دام و واكسيناسيون حلقهاي اطراف كانون بيماري و اقدامات بهداشتي انجام مي شود.
4) ناحيه انزوئوتيك: در اين مناطق بيماري به شكل انزوئوتيك وجود دارد. ايران، نواحي از آسيا و آفريقا، و جنوب آمريكا از جمله اين مناطق هستند كه برنامه واكسيناسيون منظم انجام ميشود تا از ميزان خسارت ناشي از بيماري كاسته شود. سياست كشتار و حذف دام در اين مناطق انجام نمي شود. نقل و انتقالات دام بدون قانون و قاعده در اين كشورها مانع از آن ميشود كه بتوان اقدامات كنترلي موثری را انجام داد.
نویسنده : همایون مهروانی ، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، کرج
منبع : نشریه علوم مرغداری و دامپروری